............................................................................................................
سلام من به تو یار قدیمی
منم همون هوادار قدیمی
هنوز همون خراباتی و مستم
ولی بی تو سبوی می شکستم
همه تشنه لبیم ساقی کجایی
گرفتار شبیم ساقی کجایی
اگه سبو شکست عمر تو باقی
که اعتبار می تویی تو ساقی
اگه میکده امروز شده خونه تزویر
وای شده خونه تزویر
تو محراب دل ما
تویی تو مرشد و پیر
همه به جرم مستی سر دار ملامت
میمیریم و میخونیم سر ساقی سلامت
یه روزی گله کردم من از عالم مستی
تو هم به دل گرفتی دل ما رو شکستی
من از مستی نوشتم ولی قلب تو رنجید
تو قهر کردی و قهرت مصیبت شدو بارید
پشیمونم و خستم اگه عهدی شکستم
آخه مست تو هستم اگه مجرم و مستم
همه به جرم مستی سر دار ملامت
میمیریم و میخونیم سر ساقی سلامت
میگن مستی گناه به انگشت ملامت
باید مستها رو حد زد به شلاق ندامت
سبوی ما شکسته در میکده بسته
امید همه ی ما به همت تو بسته
به همت تو ساقی تو که گره گشایی
تو که ذات وفایی همیشه یار مایی
همه به جرم مستی سر دار ملامت
میمیریم و میخونیم سر ساقی سلامت
همه به جرم مستی سر دار ملامت
میمیریم و میخونیم سر ساقی سلامت
همه به جرم مستی سر دار ملامت
میمیریم و میخونیم سر ساقی سلامت
سر ساقی سلامت وای سر ساقی سلامت
سر ساقی سلامت وای سر ساقی سلامت
................................................................................................................................................
عاشقانه می نویسم
با قلمی به رنگ سبز و با دلی به رنگ آبی مینویسم از تو که بهترینی...
مینویسم از آن قلب مهربانت ، از آن چهره ماهت ....
مینویسم از تو که همان فرشته نجات این قلب شکسته منی ...
مینویسم از تو که برایم بهترینی عزیزم ...
با چشمهای خیس مینویسم
که مرا تنها نگذار و با دلی پر غرور مینویسم که تا آخرین لحظه
نفسهایم ، هم نفس تو هستم...
همین قلب یک عالمه آرزو و عشق درونش
نهفته است.... آرزوی به تو رسیدن و با عشق تو زندگی کردن...
چه لحظه زیبایی است
لحظه ای که ما بهم رسیده ایم و آنگاه که دست در دستان هم
گذاشته ایم در کنار دریا ایستاده ایم و لحظه غروب خورشید را می بینیم ..
چه لحظه زیبایی است لحظه به هم رسیدنمان...
آن لحظه را با دنیا نیز عوض نخواهم کرد
چون برای رسیدن به آن همه چیز را
زیر پا گذاشته ام و قید همه کس را زده ام...
خاطرات گذاشته را از دلم سوزاندم به خاطر تو و در قلبم همه اسمها برایم
بی گانه اند و تنها تو را می شناسم ، قلب مهربان تو و اسم مقدست را....
تنها کافی است لحظه های سخت زندگی ام را با نام تو آغاز کنم آنگاه آن
لحظه های سخت برایم چه آسان می شود!
می نویسم از تو
که هیچکس به زیبایی تو برایم نیست
و هیچکس به جز تو لایق این قلب پر احساس من نیست ....!
با قلمی به رنگ سبز ،
با احساسی به رنگ آبی ، با آرامش عاشقانه می نویسم از تو
که بیشتر از همه کس و همه چیز دوستت دارم عزیزم....
به خاطر همه چی ازت ممنونم عشقم...
میبوسمت...
هميشــــــــــــــــه ميگفتم ...
طلـــــــــوع رو دوست دارم ؛
زندگــــــــــــــــي رودوست دارم،
اما ميدونـــــــــي ..راستشو بخواي ..
. طلـــــــــوع رو توي نگاه چشماي قشنگت.
و زنــــــــــــــدگي رو در کنارت ميخوام ...
دوســـــت دارم يه شب تا صبح بشينم
و فــــــــــــقط چشماتو نگا کنم
تا باوركنم چگونه ديدن و